حسن وحسین وحسناءحسن وحسین وحسناء، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

خاطرات سه قلوهای دلبندمون

سه قلوها و مامانشون

اولین بیرون رفتنمون با هم فقط با مامانی

1392/11/9 19:48
1,049 بازدید
اشتراک گذاری

سلامممممممممممممم خیلی وقته نبودم شرمنده خوانندگان وبلاگمونو منتظر گذاشتم 3 قلوهای من چند روز دیگه مونده 2 سال و نیمه بشین خیلی کارای بامزه میکنین برا خودتون 5 بهمن ماه سال 92 برا دفعه ی اول همراه با مامانی رفتین بازار برا خرید پوشک خیلی سخت بود کنترلتون دلم از استرس شدید اومده بود تو دهنم با یه دستم دست دو تاتونو گرفته بودم جوری که یکیتون جلوی پای دومیه بود و هر ان میخواست بخوره زمین و نفر سومتونو با دست دومم ماجرا از این جا شروع شد که رفتیم پیش مامان بزرگ که پسرا بمونن پیشش و حسنا رو ببرم با خودم براتون پوشک بخرم هر چی در زدیم بی بی نبودش رفته بود مهمونی خونه خاله زینب با اتوبوس رفتیم هر چی ادم بود شما رو نگاه میکرد دلشون برام سوخت کمکم کردن که شما بالا بیارم متعجب بودین از این که ماشینی غیر ماشین خودمون سوار شدین به مردم نگاه میکردین بمیرم اخه ما نمیتونیم زیاد بریم بیرون چون 3 تایین مگر اینکه بابایی باشه کمکم کنه خلاصه تو بازار مرغ زنده و خرگوش و گنجشک دیدین حسابی ذوق کردین ایستادین به تماشاشون و اسماشونو به انگلیسی میگفتین .........

 

و اما کارای بامزتو حسنا خانومی همین که بهش میگم بالا چشت ابرو میگه من بابایی دوست دارم فقط این فقط اخری که میگی من تو دلم اب میشه حسین اعضای بدنشو کامل به انگلیسی میگه همشون بلدن تا 5 انگلیسی بشمارن دو تا شعر انگلیسی باهاش زمزمه میکنن و میخونن 4 تا رنگ بلدن اسامی چند تا حیوون هم میگن.........خلاصه حسابی شیطون شدین و تو دل بروووووووووووووووووووووو بودین بیشتر و بیشتر شدیننننننن...حسن اقا هم چیزی خوشش نیاد انجام بده میگه اهووووووووووووو خندمون میگره من و باباشون براین کارش خیلی خوشمزه میگتش

مامانی خیلی دوستتوووووووووووووووووووون دارررررررررررررررم بوس بوس بوس

پسندها (2)

نظرات (11)

سولماز
9 بهمن 92 23:33
سلام امیدوارم سلامت باشند وخداوند نگه دارشون باشه واقعا چه کار سختی انجام دادی مرحبا من که فکر شم نمی توانم بکنم ببخشید یک سئوال شما از شیر یا پوشک گرفتید خواندم نوشته بودی برای خرید پوشک اینکار کردی منظورم این که امتحان کردی یا نه مرسی ..... من هم سه قلو دارم سر بزن لطفا
مامان یگانه و ریحانه
9 بهمن 92 23:37
سلام خدا حفظشون کنه واقعا سخته من که دوتاش رو دارم درکتون میکنم ولی شیرینیش بیشتر از سختیشه خوشحال میشم به ما هم سر بزنید
مامان ماهیار
13 بهمن 92 14:53
چقدر بامزه نوشتی خاطرات بیرون رفتنتون را بهتون ببحشه اسفند دود کن
مامان آینده
23 بهمن 92 14:33
سلام.واقعأ خدا قوت بهت مامانی. سه قلوهات نازن. مامان آینده
سولماز
23 بهمن 92 22:22
سلام مال من دوتا پسر ویکی دختر مرسی از توضیحاتت منتظرتیم
امیر عباس و ارغوان (دوقلوها)
8 اسفند 92 23:11
ماشالا به نی نی ها و مامانشون
سولماز
10 اردیبهشت 93 23:09
سلام عزیزم چرا وب دارم درولی نمی دانم چرا بعضی وقتها نمایش نمی دهد در هر صورتlمنتظر نگاه گرمتون هستم 3fereshteh.blogfa .com
لاله
13 خرداد 93 0:39
خداحفظشون کنه انشالله خدا به شما سلامتی بده و سایه شما و شوهرتون بالاسرشون باشه همیشه
مهسا خانوم
21 خرداد 93 17:41
سلام.واااااااااااای چقده نازن من خیلی چند قلو دوس دارم نازن موافقین با تبادل لینک؟؟؟برا سه قلوها اگه لینکم کردین لطفا اطلاع بدین
هلیا
5 تیر 93 12:38
سلام عزیزم وای خوشبحالت منم خیلی دو قلو و سه قلو دوست دارم چطور باردار شدی با قرص یا ای وی اف عزیزم
آریا و مامانی وبابایی
19 مرداد 93 12:31
پلک جهان می پرید دلش گواهی میداد اتفاقی می افتد اتفاقی می افتد و فرشته ای از آسمان فرود آمد تولدت مبارک سلام اریا جان ممنونیم از تبریکتون برا تولدمون خوشحال شدیم که به ما سر زدی برات عکسای تولدمون هم میزاریم بیا ببین و نظر یادت نره