نگرانتونم نور چشمام ومیترسم چشتون کنن
اول همه فقط مامان بزرگ مهربونتون فهمید که همش مواظب من وشما بود مامانی خودم خیلی شمارو دوست داره وداره برا 3تاتون چیزای خوشکل لباسای قشنگ میخره بعدش دایی عمادتون فهمید که داره لحظه شماری میکنه شما بدنیا بیاین وبا بچه هاش بازی کنین حالا هم چند روزیه 2تا عمو هاتون فهمیدن عمو رضا وعمو علی بعدش جدو وبی بی تون (بابا ومامانی بابایتون)وعمه زهرا..............
خیلی دوست دارم بقیه هم بفهمن ولی از چشم بد میترسم ....
میترسم خدانکرده چیزیتون بشه بچه های دایی با بچه های خاله زینب همه منتظرن بدنن شماها پسملین یا دخمل
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی