بالاخره حسنا جونمون هم چهار دست وژا رفت هوررررررررررررررررررررا
آره خوشکل مامان تو هم مثل مدل داداش حسن چهار دست وپا میری رو زانوات میری جلو ولی با این تفاوت که خیلی سنگین و کم انجام میدی زن دایی میگه مثل عسل تنبلی و خودتو زحمت نمیدی ..........
تو همین روزا هستش هم موقعی که لثه هات درد میکنن از حرصشون کلمه های نن نه و ده ده میگی قربون شیرین کاریات شیرین مامان
ناگفته نمونه همتون دیگه به چار دست وپا که میرین خودتون نیمه برمیگردونین به یه دست تکیه میدی میخواین بشینین منتظریم نشستنتونو هم ببینم قربون همتون بشم الهی
از ایستادن روی پاهاتون هم بگم تا حالا حسین آقا رکورد شکونده..........دیروز بابایی براتون زمان گرفت حسین ١دقیقه واندی رو پاهاش کنار دیوار ایستاد حسنا هم چند ثانیه مونده به ١ دقیقه و حسن اقا هم تازه از خواب بیدارشده بود خمار بود ٣٠ ثانیه فقط ایستادی مامان جون . در انتظار ایستادنتون هم در اینده ای نزدیک هستیم
دوستتون داریم بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس