حسن وحسین وحسناءحسن وحسین وحسناء، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره

خاطرات سه قلوهای دلبندمون

سه قلوها و مامانشون

5ماهگیتونو هم سپری کردین وشدین 6ماه تموم.......100000000ساله باشین دلبندکام

1390/11/27 15:17
583 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دلبندهای عزیزتر از جونمون ویه سلام به همه چشم انتظار وبلاگمون.....ببخشید دیر شد یه دو ماهی هست نتونستم آپ کنم حسابی گیر بچه ها وکار بودم دیگه مشغول به کار هستم وخداروشکر میکنم که کنارشونوم چون الان برم بیرون کار کنم نمیخوام تو این سن بدمشون دست پرستار....توکل بخدا

از تغییر وتحولتون براتون بنویسم  مامانی دیگه براتون یه ٢ هفته ای میشه روروئک خریدیم تو خونه حسابی چرخ میزنین ازهمه تیزتر حسن بلا با هاش میرونه بعدش در مقام دوم حسین اقا وحسنای خودم که تنبلی میکنه سرجاش میمونه الان داره کم کم یه حرکتی از خودش رو میکنه.....حسن شیطونک یه هفته ای هست که دستاشو میگیره این ور واون ورش وبالاتنشو میکشه بالا ودنده عقب میره چهار دست و پا میره یه عالمه ذوق میکنه قربونش برم عسل مامانی......حسین هم شروع کرده به همین شیوه و حسنا خانم هنوز فقط به شکم میره وسرشو بالا نگه میداره موقعی که سر سفره میشینیم دیگه غذا میخواین شیر بتنهایی براتون نمیصرفه برا غذا دست وپا میزنین

از پنج ماه ونیمی شروع کردم به غذای کمکیتون اول همه براتون فرنی با ارد برنج درست کردم زیاد راغب نبودین بعد زن دایی براتون فرنی با نشاسته اورد حالشو بردین چون خیلی شیرین بود براتون حریره بادوم وسوپ هم درست کردم ازهمه بهتر حسین میخوره وله له میزنه ولی حسنا تو داداش حسن از دستتون ناراحتم هیچ میلی به خوردن نشون نمیدین میخوام تپل مپل وقوی بشین

١٠ بهمن حسین کوچولو رو ختنه کردیم تا ٤ صبح بیتاب بودی فقط رو شونه هامون اروم میشدی......حسنا خوشکلمون هم ٢٢ بهمن ماه با مامانی رفتی گوشاتو سوراخ کردم دیگه گوشواره دارهی و برا خودت عروسی شدی

٢٥ بهمن ماه هم حسن شیطونو ختنه کردیم ٢تا داداشیارو به روش سنتی.............مامانی همه راه که از دکتر برگشتیم گریه کردی خیلی اذیت شدی نفسم چکار میشه کرد روز بروز تحرکت بیشتر میشد نمیتونستم بزارم بزرگتر از این بشی بعد ختنه بشی خدارو شکر گذشت ولی با سختی زیاد تا روز بعدش تو نحس بودی و بیتابی میکردی با هیچی ساکت نمیشدی بی بی اومد  پیشمون که پیش حسین وحسنا بمونه ومن وبابایی بردیمت دکتر همش بین من وبی بی و بابایی میچرخیدی ساکتت میکردیم واروم نمیشدی ..اشالا روز دامادی ٢تاتون مامان جون....بگین اشالا

عکساتونو تو ٦ ماهگی میزارم ببینین چه ماهی شدین هزار ماشالا

حسنا خانومو هم ببینیم تو روروئک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

elham
23 بهمن 90 10:49
گلی جون ماشاله یکی از یکی گل تر ایشاله زیر سایه پدر و مادر بزرگ بشن منم مامان دوقلوام تا چند روز دیگه جوجوهام 1 ساله می شن با جازه لینکتون می کنم بوس واسه 3 تا نعمت بهشتی
مامان پارساجون
24 بهمن 90 15:44
هزار ماشالا خدا حفظشون کنه
ثمین
27 بهمن 90 20:22
سلام اومدم ازتون دعوت کنم تا از نمایشگاه هفت سین دنیای نفیس دیدن کنید منتظرتون هستم
ماریا
24 اسفند 90 13:53
ماشالله خدا حفظشون کنه...
خاله هدي ياسمين زهرا و محمد كوچول
16 فروردین 91 10:28
واي خدا چقدر اين سه تا خوشگلن ماشااله ماشااله. حسنا خانم خيلي نازتره ها ماشاله. بياين با ما دوست بشين لطفا