حسن وحسین وحسناءحسن وحسین وحسناء، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

خاطرات سه قلوهای دلبندمون

سه قلوها و مامانشون

چیزایی که حسین وحسنا یادگرفتن

مصادف با ١ فروردین سال ٩١حسین گل مامانی  بلد شدی دست بزنی همین که بت میگیم دست دست شروع میکنی به دست زدن قربون دستای کوچولوت بشم من...................حسنا جون جیگر طلا هم ٤ فروردین ٩١ شروع کرد به شروع چهار دست وپا رفتن و بای بای کردن همین که بهت میگفتیم بای بای کن دستتو که النگو داره میاری بالا باهاش بای بای میکنی بخصوص این کارو برا بی بی جونت میکنی.............فدای اون کارهای شیرینتون مامان جون
5 فروردين 1391

چیزایی که حسین وحسنا یادگرفتن

مصادف با ١ فروردین سال ٩١حسین گل مامانی بلد شدی دست بزنی همین که بت میگیم دست دست شروع میکنی به دست زدن قربون دستای کوچولوت بشم من...................حسنا جون جیگر طلا هم ٤ فروردین ٩١ شروع کرد به شروع چهار دست وپا رفتن و بای بای کردن همین که بهت میگفتیم بای بای کن دستتو که النگو داره میاری بالا باهاش بای بای میکنی بخصوص این کارو برا بی بی جونت میکنی.............فدای اون کارهای شیرینتون مامان جون
5 فروردين 1391

امروز بود که صبح موقعی که از خواب بیدار شدین چهار دست وپا رفتنتونو دیدیم گل پسرای خوشکلمون

اره مامانی و بابایی ٢٦ اسفندمصادف با روز جمعه بالاخره چهار دست وپایی که منتظر  بودیمو رفتین حسن مامانی تو کامل خودتو بالا میکشی و چهار دست وپا میری حسین  اقامون هم شکمشو میکشه  ومیره به جلو خیلی هم با سرعت بالا مثل تو روروئکش چشم  به هم بزنی از این ور اتاق تو اون ور اتاقه دیگه حسنای گلم منتظر چهار دست وپا رفتنتن  هستیم مامان جون زیاد مارو منتظر نذاری ها داداشات زدن جلوت  بجنب................قربون اون دست و پاهاتون بریم که اینقد ناز و دوست داشتنیین  ...
26 اسفند 1390

امروز بود که صبح موقعی که از خواب بیدار شدین چهار دست وپا رفتنتونو دیدیم گل پسرای خوشکلمون

اره مامانی و بابایی ٢٦ اسفندمصادف با روز جمعهبالاخره چهار دست وپایی که منتظر بودیمو رفتین حسن مامانی تو کامل خودتو بالا میکشی و چهار دست وپا میری حسین اقامون هم شکمشو میکشه ومیره به جلو خیلی هم با سرعت بالا مثل تو روروئکش چشم به هم بزنی از این ور اتاق تو اون ور اتاقه دیگه حسنای گلم منتظر چهار دست وپا رفتنتن هستیم مامان جون زیاد مارو منتظر نذاری ها داداشات زدن جلوت بجنب................قربون اون دست و پاهاتون بریم که اینقد ناز و دوست داشتنیین ...
26 اسفند 1390

اولین عید نوروزتون عزیزای دلم بهتون تبریک میگم

همه کسای من مامانی 6 روز مونده به تحویل سال 1391 واین اولین سالس که شما باهامون پای سفره هفت سین هستین الهی 1000 ساله باشین دلبندامون نمیدونین چقد شیطون شدین دیگه برا خودتون جیغ میزنین سروصدامیکنین خراب کاری میکنین حسابی بلا شدین .........بزرگ شدین این نوشته هارو خوندین بدونین که مامان همیشه بیادتون بوده وهست با تمام کارها ومشغله هایی که با شما دارم ولی  خاطراتتون میام براتون ثبت میکنم مامانی یه خواسته ای از شما دارم روزی که من دیگه تو این دنیا نبودم برا همیشه نوشته ها وخاطرات شیرینتون بیاین اینجا بنویسین ویاد من کنین من وبابایی خیلی براتون زحمت کشیدیم وخیلی دوستتون داریم.............. وای که روزا چقد زود میگذره پارسال همین موقع...
23 اسفند 1390

اولین عید نوروزتون عزیزای دلم بهتون تبریک میگم

همه کسای من مامانی 6 روز مونده به تحویل سال 1391 واین اولین سالس که شما باهامون پای سفره هفت سین هستین الهی 1000 ساله باشین دلبندامون نمیدونین چقد شیطون شدین دیگه برا خودتون جیغ میزنین سروصدامیکنین خراب کاری میکنین حسابی بلا شدین .........بزرگ شدین این نوشته هارو خوندین بدونین که مامان همیشه بیادتون بوده وهست با تمام کارها ومشغله هایی که با شما دارم ولی خاطراتتون میام براتون ثبت میکنم مامانی یه خواسته ای از شما دارم روزی که من دیگه تو این دنیا نبودم برا همیشه نوشته ها وخاطرات شیرینتون بیاین اینجا بنویسین ویاد من کنین من وبابایی خیلی براتون زحمت کشیدیم وخیلی دوستتون داریم.............. وای که روزا چقد زود میگذره پارسال همین موقعه موق...
23 اسفند 1390

5ماهگیتونو هم سپری کردین وشدین 6ماه تموم.......100000000ساله باشین دلبندکام

سلام به دلبندهای عزیزتر از جونمون ویه سلام به همه چشم انتظار وبلاگمون.....ببخشید دیر شد یه دو ماهی هست نتونستم آپ کنم حسابی گیر بچه ها وکار بودم دیگه مشغول به کار هستم وخداروشکر میکنم که کنارشونوم چون الان برم بیرون کار کنم نمیخوام تو این سن بدمشون دست پرستار....توکل بخدا از تغییر وتحولتون براتون بنویسم  مامانی دیگه براتون یه ٢ هفته ای میشه روروئک خریدیم تو خونه حسابی چرخ میزنین ازهمه تیزتر حسن بلا با هاش میرونه بعدش در مقام دوم حسین اقا وحسنای خودم که تنبلی میکنه سرجاش میمونه الان داره کم کم یه حرکتی از خودش رو میکنه.....حسن شیطونک یه هفته ای هست که دستاشو میگیره این ور واون ورش وبالاتنشو میکشه بالا ودنده عقب میره چهار دست و ...
27 بهمن 1390

از تحولاتتون بگم مامانی

جیگرای مامان وبابا از تحولاتتون بگم اول همه حسنا خانومم تو ٤ ماهگی به شکم برگشت و شروع کرد به سرشو بالا گرفتن ولی تا حلا که یک هفته از ماه ٧ سپری میشه هنوز نه سینه خیز رفته نه چهار دست وپا مامان بیصبرانه منتظرم زیاد منتظر نذاریما میخوام زبل وزرنگ باشی................حسین آقای خودم هم از ٤/٥ ماهگی شروع کرد به شکم رفتن وحالا به مرحله غلت زدن رسیده واینجوری از یه جا به جای دیگه ای نقل مکان میکنه  و هنوز چهار دست و پا نرفته زود باش مامان حسن میزنه جلوتا...الهی قربون تک تک تون بشم..............و اما حسن  شیطون بلام که از ٤/٥ ماهگی شروع کردی به شکم رفتن و سرتو بالا گرفتن تو ٦ ماهگیت هم کم کم داری بالا تنتو میکشی بالا و دنده عقب میر...
27 بهمن 1390